مفهوم معمارى در حوزه سيستم و سازمان
، مفهومى جوان است. دانش معمارى در اين حوزه، در حال رشد و
شكل گيرى است. اما توجه به معمارى در ايجاد نظامها، و
بخصوص نظامهاى مبتنى بر فاوا، با سرعت زيادى در حال رشد
است. اين در حالى است كه افراد مختلف، زواياى مختلفى از
مفهوم معمارى به عنوان يك بدنه در حال شكل گيرى واحد را
ترسيم مى كنند، كه گاه با يكديگر سازگارى ندارد. از طرف
ديگر چارچوبهاى معمارى، به عنوان يك ابزار بسيار مهم، در
عملياتى ساختن فعاليت طراحى معمارى، و انتقال برخى از
ابعاد عملياتى دانش و فن طراحى معمارى در ميدان كار به
ساير افراد، نقش كليدى را ايفا مى كند. همچنين متدولوژى هاى طراحى معمارى نيز، راه و روش مشخصى را پيش روى معماران قرار مى
دهد.
با
توجه به چارچوبها و متدولوژيهاى معمارى سازمان، به نظر مى رسد وجوهى قابل
تصور است که در چارچوبها
و متدولوژيهاى موجود به حد کافى به آنها پرداخته نشده است؛ و يا نحوه
پرداختن به آنها به نحو مناسبى صورت نگرفته است. اين وجوه را مى توان به
عنوان خلاء ها و مشكلات چارچوبها و متدولوژيهاى موجود مد نظر قرارداد.
وجوهى نظير :
پرداختن به طراحى معمارى نظامهاى كلان،
رابطه معمارى نظامهاى كلان با معمارى نظامهاى خرد،
تجزيه گرائى عموم چارچوبها و عدم توجه كافى به تركيب در معمارى كه به عنوان
روح و جوهره اساسى معمارى محسوب مى شود،
تبيين جايگاه مشخص براى عقلانيت، و رويكرد مناسبى براى پرداختن به آن،
محصور شدن در ديدگاه چارچوب، به گونه اى كه معمار را در فضاى قالب يك
معمارى از پيش تعيين شده قرار مى دهد؛ و از انعطاف پذيرى معمارى و
معمار كاسته و امكان اعمال ديدگاه هاى متفاوت و خلاقانه را به او نمى
دهد،
محصور شدن در ايجاد معمارى مبتنى بر رويكرد طراحى تابعى
و به همين لحاظ محوريت معمارى اطلاعات،
مسئله لزوم تبيين جايگاه مشخص براى لايه هاى مختلف
پيامدها و كاركردها،
مسئله تكامل تدريجى معمارى،
و مسئله ديناميسم معمارى.
از وجوهى
هستند كه لزوم پرداختن به آنها احساس مى شود. و "چم"،
چارچوب و متدولوژى است كه سعى مى كند، بسترى را براى پوشش و توجه به وجوه
مورد بحث فراهم آورد. چم سعى مى کند با حفظ چارچوبهاى
موجود، امکان استفاده مطلوب ترى را از آنها فراهم کند. به عبارت ديگر چم
سعى نمى كند به عنوان مورد ديگر (آلترناتيو) و رقيبى براى چارچوبهاى موجود
نظير زاكمن، فيف و نظاير آنها عمل كند. بلكه برخى ويژگيها را در تعاريف
موجود مى افزايد؛ لايه اى را به چارچوبهاى
موجود اضافه مى کند؛ امکان ترکيب و استفاده از چارچوبهاى
مختلف را تا حد ممکن فراهم مى کند؛ و منطقى را براى اين استفاده تبيين مى
کند. به عبارت ديگر چم را مى توان يک فرا چارچوب
معمارى به حساب آورد؛ در عين اينکه خودش به نوعى يک چارچوب
هم محسوب مى شود. ضمن آنكه چم، هم به وجوه چارچوب در نمايش توصيف معمارى، و
هم به وجوه متدولوژى در روش رسيدن و چگونگى انجام فعاليت معمارى مى
پردازد.